لحظه به لحظه میشوم آماده ی دیدار تو
نیستی ببینی گشته ام اینگونه من بیمار تو
من اضطراب دارم کمی در وهله و بار نخست
اما تحمل می کنم زیرا مهم دیدار تست
حرف و سخن دارم زیاد اما به اندک قانعم
آیا نگارم میشوی روزی چراغ خانه ام
من مست رخسارت شدم گشتی تو فکرم روز و شب
آن کس که خرما خورده است کی می کند منع رطب
دوستان ممنون.نظر یادتون نره.